سوّم : از خداوند مسئلت نمايد كه به جميع مؤمنين توفيق اين دعا و اين توبه را مرحمت فرمايد ، كه از دعا گوئى آنحضرت غفلت ننمايند ، و اين هم به چند جهت نصرت و يارى آنحضرت است .
1 ــ يكى بواسطه آنچه روايت شده كه : « هركس در حقّ غير دعا و طلب خير نمايد دو برابر آن خير ، يا دويست برابر آن ، يا هزار هزار برابر آن خير ; به آن دعا كننده عطا مى شود »( [57] )ّ.
2 ــ ديگر بواسطه آنكه در بعضى از اخبار وارد شده كه : از جمله دعاهاى مستجاب ; دعاى مؤمن در حقّ برادران ايمانى است كه در غياب آنها براى آنان دعا نمايد . اين دعا در حقّ آنها حتماً مستجاب است گرچه در دعا كننده موانع اجابت دعا باشد ، به دليل آنكه مؤمن دعا كننده زبانش را به منزله زبان برادران خود قرار مى دهد ، كه در حقّ آنها از گناه پاك است .
پس در واقع چنين مى شود كه آن مؤمنين به اين زبانى كه آنها به آن گناه نكرده اند در حقّ خود دعا كرده باشند ، چنانچه حكمت اين در حديث قدسى از خداوند به حضرت موسى (عليه السلام)بيان شده است.
پس بنابراين ; هر مؤمنى كه به جهت دعاى او ; موفّق به دعا براى فرج شود ، چنان است كه خود او آن دعا را كرده باشد ، چنانچه در عنوان تشويق و ترغيب بيان كرديم .
3 ــ ديگر آنكه در جارى گردانيدن سنّت و عمل خيرى سعى و كوشش نمايد ، چه آنكه اين دعا هم يك نوع سعى در جارى شدن اين نصرت از مؤمنين است ،البته اين وجه را در عنوان قبل بيان كرديم .
4 ــ ديگر آنكه دعا كند كه خداوند آنهائى را كه سعى در دعا گوئى آنحضرت (عليه السلام)مى كنند يارى فرموده و موفّق به آن شوند ، ان شاء الله تعالى بيان خواهيم كرد كه هر نوع اعانت و يارى كه به اهل صلاح شود ، پس آن اعانت و يارى به حضرت خواهد بود ، و هر عملى از اعمال خوب و حسنات انجام دهند به اين وسيله ; شريك در عمل آنها و از اهل آن عمل محسوب خواهند شد .
5 ــ ديگر آنكه دعا كند كه خداوند جميع گناهانى كه سبب تأخير فرج آل محمّد (عليهم السلام)شده است از جميع مؤمنين و مؤمنات از اموات و احياء آنهابيامرزد ، و بيان آن در عنوان يازدهم خواهد آمد.
6 ــ ديگر دعا كند كه خداوند شرّ جميع اشرار و منافقين را كه موجب تأخير اين فرج شده اند يا مى شوند رفع نمايد .
7 ــ ديگر دعا كند كه خداوند هر سببى كه موجب تعجيل اين فرج است به عافيت ميسّر نمايد .
8 ــ ديگر دعا كند كه خداوند متعال آنچه مانع در تعجيل اين فرج است به عافيت دفع نمايد ، و در احاديث وارد شده كه : چند چيز است كه موجب غيبت آنحضرت (عليه السلام) شده و مانع از تعجيل در ظهور آنحضرت است ، و لكن دعا در دفع همه آنها تأثير دارد كه در هريك به كيفيّت خاصّه اثر مى گذارد . البته اين مقام گنجايش ذكر آنها را ندارد .
9 ــ ديگر دعا كند كه خداوند جميع انصار و ياوران آل محمّد (عليهم السلام) را ــ خصوصاً انصار و ياوران حضرت صاحب الأمر (عليه السلام) كه در قيد حياتند يا در اصلاب و ارحام مى باشند و بعدها به اين عالم خواهند آمد ــ يارى نمايد .
و وجه اينكه آنها در زمره دعا گويان و انصار آنحضرت (عليه السلام)مى شوند ; آن است كه هر كس در انجام عملى ــ چه در خود عمل يا در مقدّمات آن يا در رفع موانع آنــ سعى نمايد ، پس در واقع از اهل آن عمل خواهد بود . چنانكه مقتضاى اخبار و نظر عرف و اهل اعتبار نيز همين است .
10 ــ ديگر دعا كند بر وجه كلّى كه خداوند در فرج آل محمّد عليهم السَّلام تعجيل فرمايد ، خصوصاً با ضميمه صلوات به اين نحو :
« اَللّهمَ صَلِّ عَلى محمّد وَ آلِ محمّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ».
و اين نوع دعا ; فضيلت مخصوص دارد ، كه علامّه مجلسى(رحمه الله) در «مقياس المصابيح» از كفعمى (رضي الله عنه) روايت كرده كه حضرت صادق (عليه السلام)فرمود :
« هر كس بعد از نماز صبح و ظهر اين صلوات را بخواند ; نميرد تا قائم آل محمّد (عليهم السلام)را ملازمت كند».( [58] )
11 ــ ديگر آنكه بر دشمنان آنحضرت(عليه السلام)لعن نمايد ، و مخذول و مقهور شدن آنها را از خداوند متعال بخواهد ، چنانچه در « بحار » و « تفسير حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام)» روايت فرموده از حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) به اين مضمون كه :
هركس دشمنان ما را لعن نمايد ، ملائكه لعن او را مى شنوند و به لعن او ; آنها نيز همه دشمنان ما را لعن مى نمايند ، و به درگاه الهى شهادت مى دهند كه اين بنده آنچه مى توانست نصرت و يارى اولياء تو را نمود ، پس دعا در حقّ او مى نمايند ، پس از حضرت احديت جل شانه به آنها خطاب مى رسد كه : دعاء شما را در حقّ او شنيدم « و صليت على روحه في الأرواح و جعلته من المصطفين الأخيار ».( [59] )
12 ــ ديگر آنكه از براى وجود اقدس و اشرف آنحضرت صلوات الله عليه دعا كند ، و از خداوند متعال سلامت و عافيت حضرتش را از جميع آفات و عاهات روحى و جسمى ، و از جميع هموم و احزان ; درخواست نمايد .
و لكن اين قسم دعا به بعض خصوصيّات آن ; نصرت و يارى آنحضرت در جهات دنيوى ايشان خواهد شد ، و بيان آن در فصل سوّم از باب اوّل خواهد آمد ان شاء الله تعالى .
و همه اين عناوينى كه در باب دعا در امر فرج آنحضرت (عليه السلام)ذكر كرديم ; مضمون همه آنها در فقرات دعاهائى كه در مورد آن حضرت(عليه السلام) وارد شده مذكور است ، علاوه بر آنكه گفتيم با اين عناوين نصرت و يارى به وجود مبارك آن حضرت(عليه السلام)نيز حاصل مى شود .
پس هر كس به هريك از اين عناوين به زبان خود دعا نمايد يعنى آنچه از ادعيه مخصوصه وارد شده ــ كه مشتمل براين عناوين است ــ تلاوت كند ، پس بدين وسيله در زمره ياران آنحضرت (عليه السلام)محسوب خواهد بود ، و به فيض كامل نصرت و يارى ايشان فائز خواهد شد ، و توضيحات بيشتر در اين مورد ; در كيفيّت يازدهم خواهد آمد .
نصرت و يارى حضرت قائم عليه السلام با آرزو و تمنّاى يارى ايشان
كيفيّت هشتم ; آرزو و تمنّاى يارى ايشان است ، در حالى كه با عزم و اراده حقيقى و اشتياق قلبى و صدق و يقين باشد ، و اين كيفيّت بر دو قسم است :
اوّل : آنكه با حال شوق عزم و اراده داشته باشد كه هرگاه آنحضرت صلوات الله عليه ظاهر شوند ايشان يارى كند ، پس در هر حال آرزوى ظهور ايشان و نصرت و يارى آنحضرت را داشته باشد .
قسم دوّم : آنكه همّ نصرت و يارى اسلام در قلب او باشد و بواسطه خرابى آن محزون باشد .
و بيان عنوانِ نصرت و يارى ; بر اين بر كيفيّت بر دو وجه است :
امّا در قسم اوّل ; آنكه چون در هر فعلى كه از انسان صادر مى شود پس عمده چيزى كه در وقوع آن اصل است ، شوق و اشتياق بسوى آن است بواسطه معرفت و شناختى كه به فضل و شرف آن دارد ، و بعد از آن ; عزم و اراده قلبى براى انجام آن فعل است ، بواسطه آنكه هر گاه اين عزم و اراده به سبب آن حالت شوق حقيقتاً در قلب كسى تحقّق يابد ; اگر اسباب خارجى و ظاهرى آن فعل فراهم شود ; بر آن فعل اقدام مى كند . واگر اسباب خارجى آن فراهم نشود ; چون آن فعل در نظر انسان محبوبيّت دارد و اهتمام به شأن آن دارد ، پس آن عزم و اراده از قلب او زائل نمى شود ، بلكه قلب او تا موقع ميسّر شدن اسباب خارجى آن ; توجّه و آمادگى به آن فعل دارد ، و تا آن اسباب فراهم نشده قهراً آرزوى فراهم شدنش را دارد ، و هر چه زمان فراهم شدن آن طولانى شود ; قلب محزون شده تا آنكه چشم گريان مى شود .
و بنابراين ; جزء عمده هر عمل ; همان حالت شدت عزم و اراده است كه منبعث از شوق است ، و آن شوق از معرفت و شناخت يقينى به فضل و شرف آن عمل حاصل مى شود ، و آن عزم و اراده موجب تمنّى و آرزو مى شود ، و تمنّى و آرزو سبب اقدام بر فعل در وقت امكان آن مى شود .
همچنين است براى مؤمن در مقام نصرت و يارى حضرت ولىّ الله (عليه السلام) ، كه هر گاه در حال قلبى او معلوم شد كه تمنّا و آرزوى واقعى دارد بر وجهى كه قلب اشتياق به آن دارد كه آن بواسطه حسن معرفت و شناخت از روى يقين است به آنچه در نصرت و يارى ولىّ الله صلوات الله عليه مى باشد ــ از ثوابهاى اُخروى و فوائد دنيوى ــ و اشتياق به حدّى است كه از جهت طول زمان ميسّر شدن اسباب خارجى نصرت و يارى ــ كه عمده آن اسباب موقوف به ظهور موفور السرور آنحضرت (عليه السلام)مى باشد ــ مؤمن محزون ; بلكه گريان است ، تا به حدّى كه حال جزع و ندبه در او پيدا مى شود ، پس جزء عمده نصرت و يارى ــ كه به منزله اصل است ــ در وجود او مهيّا شده است .
امّا جزء ديگر ــ كه انجام دادن آن فعل است ــ در حال غيبت ممنوع است ، به سبب امرى كه از جانب خداوند متعال است و از اختيار بنده خارج است ، و لهذا بواسطه همين حالت آرزو اجر كامل نصرت و يارى را در مى يابد ، و در واقع نزد خداوند جزء ياوران آنحضرت محسوب مى شود .
و شواهد آن هم از اخبار بسيار است ولى دو وجه اش را بيان مى كنيم :
وجه اوّل : به عنوان عموم است به اين مضمون كه : هر كس تمنّى و آرزوى عمل خيرى را داشته باشد ــ بلكه همانكه دوست داشته باشد ــ پس در ثواب آن عمل با آنهائى كه اهل آن عمل مى باشند شريك است ، بلكه مثل ثواب آنها به او داده مى شود .
1 ــ در « كافى » روايت شده : بالإسناد عن أبى بصير ، عن أبي عبدالله (عليه السلام)قال :
« انّ العبد المؤمن الفقير ليقول : يا ربّ ; ارزقني حتّى أفعل كذا و كذا من البرّ و وجوه الخير ، فإذا علم الله عزّوجلّ ذلك منه بصدق نيّـته ، كتب الله له من الأجر مثل ما يكتب له لو عمله ، إنّ الله واسع كريم ».( [60] )
يعنى : حضرت صادق صلوات الله عليهفرمود : « بدرستيكه بنده مؤمن فقير مى گويد پروردگارا! مرا سعه مال يا قوّت و تمكّن در مال عطا فرما تا اينكه چنين و چنان از اعمال نيك و افعال خير را بجا آورم ، پس هرگاه خداوند عزّوجلّ اين آرزو را از او دانست كه بر وجه صدق نيّت و درستى قصد است ، اجر آن را به او مى دهند ، اجرى كه اگر آن عمل را بجا آورده بود به او مى دادند، بدرستيكه خداوند وسعت دارد رحمت او و صاحب كرم است .
2 ــ باز درآن كتاب روايت شده : بالاسنادعن أبي هاشم قال : قال أبوعبدالله(عليه السلام):
« إنّما خلّد أهل النار في النار لأنّ نيّاتهم كانت في الدنيا أن لوخلّدوا فيها أن يعصوا الله أبدا ، و إنّما خلّد أهل الجنّة في الجنّة ، لأنّ نيّاتهم كانت في الدنيا أن لوبقوا فيها أن يطيعوا أبدا ، فبالنيّات خلّد هؤلاء و هؤلاء ، ثم تلا قوله تعالى : ( قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ)( [61] ) قالَ عَلى نيّته ».( [62] )
يعنى : امام صادق (عليه السلام) فرمود : « جز اين نيست كه اهل آتش در آتش مخلّد مى شوند به سبب آنكه نيّت هاى آنها چنانست كه اگر هميشه در دنيا باقى باشند مدام نافرمانى خدا را نمايند ، و جز اين نيست كه اهل بهشت در بهشت مخلّد مى شوند ، بواسطه آنكه نيّتهاى آنها چنين است كه اگر در دنيا باقى باشند ، هميشه خداوند را اطاعت نمايند ، پس هر دو طائفه به سبب نيّت مخلّد مى شوند ، بعد كلام الهى را تلاوت فرمود كه خطاب به حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)است كه بگو : هر كس عمل او بر حسب نيّت او است ».
3 ــ و نيز در آن كتاب روايت شده كه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :
« والنيّة أفضل من العمل ألا و أنّ النيّة هي العمل ، ثمّ تلا قوله تعالى ( قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ ) يعنى على النيّة »( [63] )
يعنى نيّت از عمل افضل است ، آگاه باشيد! بدرستيكه نيّت همان عمل است ، پس آيه شريفه را تلاوت فرمودند .
4 ــ و در «بحار» از «تحف العقول» روايت شده از حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)در ضمن نامه آنحضرت به محمّدبن ابى بكر :
« إن استطعت أن تعظم رغبتك في الخير و تحسن فيه نيّتك فافعل ، فإنّ الله يعطى العبد بقدر نيّته ، إن كان احبّ الخير و أهله و إن لم يفعله ، كان إن شاء الله كمن فعله ».( [64] )
يعنى : اگر بتوانى كه رغبت و ميل خود را در امر خير بزرگ نمائى ; پس چنين كن ، بواسطه آنكه خداوند به بنده به قدر نيّت او عطا مى فرمايد ، اگر او دوستدار خير و اهل خير باشد گرچه با اين حال آن خير رابجا نياورد ، ان شاء الله مانند كسى است كه آن را بجا آورده باشد .
وجه دوّم : به عنوان خصوص است با اين مضمون كه : هر كس تمنّى و آرزوى نصرت و يارى هر يك از ائمّه معصومين (عليهم السلام) خصوصا حضرت ابى عبدالله الحسين (عليه السلام)و حضرت قائم آل محمّد (عليهم السلام)را داشته باشد ، پس حقيقتاً داخل در زمره انصار آنها است ، و به فيض كامل نصرت و يارى آنان فائز مى شود .
1 ــ از آنجمله است حديثى كه در كتاب « اقبال » نقل شده كه حضرت رضا صلوات الله عليه فرمود :
« يابن شبيب ! إن سرّك أن يكون لك من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسين (عليه السلام)فقل متى ما ذكرته : ياليتني كنت معهم فأفوز فوزاً عظيماً ».( [65] )
يعنى : اى پسر شبيب ! اگر دوست دارى كه براى تو ثواب مثل كسانى كه درك شهادت با حسين (عليه السلام) نمودند ; باشد ، پس هر وقت كه بياد آنحضرت (عليه السلام)بودى بگو : كاش من با آنها بودم و به فوز عظيم فائز مى شدم .
2 ــ و در « لآلى الأخبار » نقل شده كه امام (عليه السلام) فرمود :
« إنّي أعدّ نفسي من شهداء كربلا و ذلك إنّى لو كنت معه لجاهدت أعدائه ».
يعنى : بدرستيكه من خود را در عداد شهداء كربلا مى دانم ، بواسطه آنكه اگر من با او بودم هر آينه با دشمنان او جهاد مى كردم .
3 ــ و در روايت ديگرى نيز در « نور الابصار » از « بحار » نقل شده از عبدالحميد واسطى كه گويد : به حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام)گفتم : ما به جهت انتطار اين امردست از بازار و كار و كاسبى خود بر داشته ايم ، به نحويكه نزديك است بعضى از ما سائل به كف شود .
فرمود : اى عبد الحميد ! آيا گمان مى كنى كسيكه در را خدا چنين كند خداوند به او فرج و گشايش نمى دهد ؟ بلى ; و الله گشايش به او مى دهد ، خدا رحمت كند بنده اى را كه خودش را براى يارى ما نگاه مى دارد ، خدا رحمت كند بنده اى را كه امر ما را احياء مى كند .
گفتم : اگر پيش از ظهور قائم شما در حال انتظار بميرم چه ثواب دارم ؟
فرمود : هركس از شماها كه در حال انتظار حضرت قائم (عليه السلام)از دنيا برود و تصميم به يارى او در زمان ظهورش داشته باشد ، مثل كسى است كه در ركاب او جهاد كرده و شهيد شده است.( [66] )
4 ــ و باز در فرمايش حضرت صادق (عليه السلام) در مقام تمجيد هشام بن حكم كه در فصل اوّل ذكر كرديم حضرتش فرمود : « ناصرنا بقلبه و يده و لسانه ».( [67] )
يعنى : (هشام) يارى كننده ما به قلب خود و به دست و زبانش است .
و يك وجه از نصرت قلبى همين حال تمنّا و آرزو و عزم بر يارى آنان است ، و وجه ديگرى را هم در عنوان دوازدهم از كيفيّت اوّل ذكركرديم .
امّا قسم دوّم ; از كيفيّت تمنّى و آرزو كه نصرت و يارى امام (عليه السلام)به آن حاصل مى شود اين است كه : بنده مؤمن ــ به همان وجهى كه در معناى تمنّى بيان شد ــ تمنّاى نصرت و يارى اسلام را داشته باشد ، و حقيقتاً براى آنچه مطلع مى شود از خرابيهائى كه از جانب دشمنان به اسلام وارد شده ; محزون و مهموم باشد ، و براى آنكه قدرت ندارد تا آن را نصرت و يارى كند و نيز دفع ضرر دشمنان از آن نمايد ; محزون و غمگين شود .
پس كسيكه با عدم قدرت ; آرزو و تمنّاى يارى اسلام دارد ; در زمره مجاهدين و انصار واقعى اسلام محسوب مى شود ، خصوصاً بوسيله اين دعاى شريف كه از حضرت امام سيدالساجدين (عليه السلام)در حقّ انصار اسلام ; در ضمن ادعيه «صحيفه سجاديّه » بيان شده است ، در دعائى كه براى اهل ثغور است :
« اللّهمّ و أيّما مسلم أهمّه أمر الإسلام أو أحزنه تحزّب أهل الشّرك عليهم ، فنوى غزواً أو همَّ بجهاد فقعد به ضعف ، أو أبطات به فاقة ، أو أخّره عنه حادث ، أو عرض له دون إرادته مانع ; فاكتب اسمه في العابدين ، و أوجب له ثواب المجاهدين ، و اجعله في نظام الشهداء والصالحين ».( [68] )
يعنى : الهى! هر مسلمانى كه امر اسلام او را مهموم گردانيده ، يا خرابى اهل شرك كه بر اهل اسلام وارد آورده اند او را محزون كند ، پس نيّت جنگى يا قصد جهادى نموده است ، پس در اين حال به خاطر ضعفى كه دارد از جهاد باز ايستد يا احتياجى او را باز داشته باشد يا حادثه اى او را از آن قصد و نيّت به عقب انداخته باشد ، يا عارضه ايكه خارج از اراده او است مانعى براى او باشد ، پس اسم او را در زمره عابدين بنويس ، و از براى او ثواب مجاهدين را واجب گردان ، و او را در نظم شهداء و صالحين قرار ده .
و چونكه ذكر شد كه نصرت و يارى اسلام و حفظ آن ، امرى است كه راجع به وجود مبارك امام (عليه السلام) ، و از شئونات خاصه ايشان است ، پس هركس به هر عنوان و به هر وسيله اى سعى و كوشش در نصرت اسلام نمايد ; داخل در جمله انصار آن شود خصوصاً اگر در مقام نصرت اسلام ; قصدِ نصرت و يارى آنحضرت (عليه السلام) را نمايد ، پس او در زمره انصار حقيقى حضرت ولىّ الله (عليه السلام) خواهد بود ، و به فيض كامل آنها فائز خواهد شد .
[1] ــ سوره آل عمران آيه 200 .
[2] ــ كافى ج 2 ص 81 حديث 2 .
[3] ــ روضه كافى: ص381 حديث576 .
[4] ــ غيبت نعمانى ص320 .
[5] ــ كافى ج 2 ص 217 حديث 4 .
[6] كافى ج 2 ص 218 حديث 7 .
[7] كافى ج 2 ص 218 حديث 8 .
[8] ــ كافى ج2 ص222 حديث5 .
[9] ــ كافى ج2 ص226 حديث16 .
[10] ــ كافى ج2 ص219 حديث11 .
[11] ــ كافى ج2 ص219 حديث12 .
[12] ــ كافى ج2 ص218 حديث5 .
[13] ــ كافى ج2 ص223 حديث8 .
[14] ــ كافى ج2 ص224 حديث10 .
[15] ــ ترجمه : شما مؤمنان دشنام به آنها كه غير خدا را مى خوانند ندهيد تا مبادا آنها نيز از روى دشمنى و جهالت خدا را دشنام دهند (سوره انعام آيه108) .
[16] ــ كافى ج1 ص401 حديث2 .
[17] ــ كافى ج2 ص220 حديث16 .
[18] ــ كافى ج2 ص219 حديث13 .
[19] ــ كافى ج1 ص217 .
[20] ــ كافى ج2 ص 221 .
[21] ــ رجوع به :كافى ج2 ص635 «كتاب العشرة».
[22] ــ تفسير امام حسن عسكرى (عليه السلام) ص323 .
[23] ــ تفسير امام حسن عسكرى (عليه السلام) ص321 .
[24] ــ ترجمه : جابرعبدالله انصارى خدمت حضرت رسول (عليه السلام) مشرف شد ، حضرت فرمودند اى جابر قوام و بر پاى بودن اين دنيا به چهار طايفه بستگى دارد: عالمى كه علم خود را بكار ببندد و مطابق علمش رفتار نمايد.و نادانى كه از پرسيدن و ياد گرفتن عارشان نشود ، و ثروتمندى كه از مالش ببخشد و بخل نورزد ، و فقيرى كه آخرت خود را به دنياى ديگران نفروشد. اى جابر! كسى كه نعمتهاى خداوند نزد او زياد باشد حوائج و خواسته مردم پيش او زياد است ، پس اگر با آنان چنان رفتار كند كه خداى دوست دارد نعمتها پيش او دائمى و باقى خواهند ماند ، و اگر در آنچه خداوند دوست دارد كوتاهى كند نعمتها رو به زوال و فنا خواهند رفت ، و حضرت اين اشعار را انشاء فرمود كه : رو آوردن دنيا چه زيبا است؟ ــ هنگامى كه به كسى برسد خدا كند. كسيكه با مردم مواسات نكند با زيادى نعمتى كه خدا به او بخشيده ــ اقبال و رو آوردن دنيا به او دست مى رود. اى جابر از زوال نعمت حذر كن ــ از مال دنياى خود ببخش و عطا كن. چرا كه صاحب عرش خيلى بخشنده است ــ درتحيّت و امثال آن چند برابر مى كند. پس فرمودند: اگر عالم علمش را كتمان كنذ و ظاهر نكند و اهمال نمايد ، و نادان از پرسيدن آنچه ضرورى دين اوست عارش آيد و دنبال فهميدن احكام نباشد ، و دولتمند از بخشش بخل ورزد ، و فقير دينش را به دنياى ديگرى بفروشد ، بلا زياد مى گردد و عقاب بزرگتر مى شود. (تفسير امام حسن عسكرى (عليه السلام) ص 402) .
[25] ــ ترجمه : حضرت على (عليه السلام)فرمود :از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شنيدم كه فرمود: كسى كه از علمى سؤال شود و درجائيكه واجب است اظهارآن كتمان نمايد ، تبعيّت وپيروى مردم ازاو زائل مى شود و روز قيامت در حاليكه به لجامى ازآتش بسته شده باشد او را مى آورند (تفسيرامام حسن(عليه السلام)ص402).
[26] سوره بقره آيه 159 174 .
[28] ــ ترجمه: اوست آنكه پيامبرش را براى هدايت و دين حقّ فرستاد تا بر همه دين پيروز و غالب گرداند و اگرچه مشركين كراهت داشته باشند. (سوره توبه آيه33)
[29] ــ كسانيكه ازشماايمان آورداند و كارهاى شايسته انجام دادند ; خداوند وعده داده كه آنان را در زمين خليفه قرار دهد ، همچنانكه افرادى قبل از اينها بودند خليفه قرار داده بود ، و متمكّن خواهد كرد بر ايشان دين ايشان را كه براى آنها پسنديد ، و خوف و ترس آنان را به امن و ايمن تبديل خواهدكرد ، مرا پرستش نمائيد و چيزى را بر من شريك قرارندهيد.(سوره نور آيه55)
[30] ــ ترجمه: و ما اراده كرديم بر آنانكه در زمين ضعيف داشته بودند ; منّت گذاشته و آنان را پيشوايان و وارثان قرار دهيم. (سوره قصص آيه 5)
[31] ــ كافى ج1 ص534 حديث18 .
[32] كافى ج 1 ص 534 حديث 19 .
[33] ــ كمال الدين ص252 .
[34] ــ كافى ج1 ص525 حديث1 .
[35] ــ كمال الدين ص384 حديث1 .
[36] سوره نساء آيه 59 .
[37] ــ كمال الدين ص253 حديث3 .
[38] ــ سوره نور آيه 55. ترجمه آن در ص 71 گذشت.
[39] ــ تفسير برهان ج3 ص148 ، 149 ضمن حديث8 .
[40] ــ ترجمه : و هرچه در آسمانها و زمين است ، خواه ناخواه فرمانبردار خداوند متعال است. (سوره آل عمران آيه 83) .
[41] ــ تفسير عياشى ج1 ص183 ح82.
[42] ــ سوره اسراء آيه33 .
[43] ــ كامل الزيارات ص63 حديث5 .
[44] ــ بحارالانوار ج37 ص213 حديث86 .
[45] ــ تفسيرعياشى ج2 ص154 حديث49.
[46] ــ بحارالانوار ج52 ص92 حديث7 .
[47] ــ سوره رعد آيه21 .
[48] ــ كافى ج2 ص156 حديث28 .
[49] ــ بحارالانوار ج101 ص113 حديث34 .
[50] ــ عدّة الداعى ص57 .
[51] ــ كافى ج1 ص537 و 538 .
[52] ــ ترجمه : اگر شيعيان ما ـ كه خداوند توفيقشان دهد ـ دلهايشان در وفا به عهد و پيمانى كه باما دارند ; گرد هم مى آمدند ، از فيض ديدار ما محروم نمى شدند ، و سعادت ديدار ما زودتر نصيبشان مى شد ، ديدارى راستين و از روى معرفت. ما را از آنان چيزى باز نمى دارد ; جز اخبار ناخوش آيند و غيرمترقبه ايكه از آنهابه مامى رسد.(بحارالانوار ج53 ص177 حديث8 .
[53] ــ ترجمه : او با كارها به هدف خود كه ظلم و ستم به شيعيان است نمى رسد ، چرا كه ما در پشت سر آنان با دعائى كه از پروردگار زمين و آسمان پنهان نيست براى حفظ آنان دعا مى كنيم ، و با اين دعا دلهاى دوستان ما مطمئن و به كفايت از آن محكم ميشود ، گرچه سر و صداى آنها رعب آفرين باشد ، و سرانجام نيكو براى آنان است ماداميكه از گناهانى كه نهى شده است اجتناب ورزند . (بحارالانوار ج 53 ص 177 حديث 8).
[54] ــ مستدرك الوسائل ج5 ص240 حديث5775 .
[55] ــ ترجمه : اين فضل خداست كه بر هركس بخواهد عطا مى كند. (سوره مائده آيه54) .
نظرات شما عزیزان: